به اندرون شما قامت هیولایی است که دستهاتان به سوی هوسها و امیال خویش میگشاید،اما در آن باز، چیزی هست به خوبی و نیکویی، و شما هیچ کدام از این اشتیاق تهی نباشید.
اما به قاموس بسیاری از شما، این شوق، جریان پرتوان جویباری است که به سوی بیکرانهی دریا شتاب کند و با خویش رازهای نهفتهی تپه همراه برد و آوازهای دلانگیز جنگل.
وجمعی دیگر از شما را این جویبار چنین است که آرام وسنگین گذرد، در پیچ وخم راه توان بازد، و رسیدن را درنگ کند به ساحل مقصود و دریای معهود.
جبران خلیل جبران،پیامبر